0

رمزارز در قراردادهای ایران: از ممنوعیت پرداخت تا امکان معاوضه و لزوم رگولاتوری شفاف

رمزارز در قراردادهای ایران: از ممنوعیت پرداخت تا امکان معاوضه و لزوم رگولاتوری شفاف

تدوین و تنظیم: فاطمه امجدی | دفتر حقوقی داتا

مقدمه

با گسترش فناوری‌های نوین مالی و استقبال عمومی از رمزارزها، یکی از پرسش‌های مهم حقوقی در ایران آن است که آیا می‌توان
از رمزارز به‌عنوان ثمن معامله یا عوض در قراردادها استفاده کرد؟ این پرسش به دلیل خلأهای قانونی،
نبود رگولاتوری شفاف و الزامات فقهی مانند غرر، ساده نیست.
در این مقاله، به بررسی وضعیت حقوقی رمزارزها و امکان استفاده از آن‌ها در قراردادهای خصوصی می‌پردازیم.

وضعیت قانونی رمزارزها در ایران

مطابق مواضع رسمی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران، استفاده از رمزارزها به‌عنوان ابزار پرداخت در مبادلات داخلی
ممنوع است. پرداخت بهای کالا یا خدمات از طریق رمزارزهایی مانند بیت‌کوین، اتریوم یا تتر
غیرقانونی تلقی می‌شود و مشمول حمایت‌های قانونی نظام پرداخت نیست.

با این حال، خرید و فروش رمزارزها در معاملات شخصی یا سرمایه‌گذاری، صراحتاً ممنوع نشده است و در وضعیت «فاقد مقررات صریح» قرار دارد.
این خلأ قانونی ریسک‌های حقوقی زیادی برای طرفین قراردادهای رمزارزی ایجاد می‌کند.

جایگاه ثمن در قراردادها و مسئله غرر

بر اساس ماده ۳۳۸ قانون مدنی، ثمن معامله باید معلوم، مشروع و معین باشد.
در صورت تعیین رمزارز به‌عنوان ثمن، نوسانات شدید قیمتی و ابهام در ماهیت حقوقی آن می‌تواند
به بطلان یا عدم نفوذ معامله منجر شود.

همچنین، شرط فقدان غرر در معاملات اهمیت ویژه‌ای دارد. غرر به معنای وجود ابهام یا ریسک غیرمعقول است.
نوسانات رمزارز، عدم تضمین رسمی برای انتقال و دشواری اثبات پرداخت، مصادیقی از غرر در قراردادهای رمزارزی هستند.

امکان استفاده از رمزارز در قالب معاوضه

استفاده از رمزارز به‌عنوان موضوع معاوضه می‌تواند جایگزین مناسبی باشد. طبق
مواد ۴۶۴ و ۴۶۵ قانون مدنی، معاوضه عقدی است که طی آن مالی در برابر مالی دیگر مبادله می‌شود.
در این قالب، رمزارز به‌عنوان «مال» در برابر ملک، خودرو یا کالا قرار می‌گیرد و نه به‌عنوان ابزار پرداخت.

البته، حتی در این روش نیز به دلیل نبود رگولاتوری و ابهام در مالکیت و انتقال رمزارز، ریسک‌های حقوقی همچنان باقی است.

راهکارهای کاهش ریسک حقوقی در معاملات رمزارزی

  • تعریف دقیق نوع، مقدار و مشخصات رمزارز
  • تعیین ارزش ریالی رمزارز در زمان عقد
  • بیان صریح پذیرش ریسک نوسانات قیمتی توسط طرفین
  • تعیین روش اثبات پرداخت (مانند رسید بلاک‌چین)
  • مشخص کردن مهلت و نحوه انتقال رمزارز و آدرس کیف پول
  • پیش‌بینی سازوکار جایگزین در صورت عدم انتقال موفق
  • مستندسازی کامل تمامی مراحل و تراکنش‌ها

جمع‌بندی

در وضعیت فعلی حقوقی کشور، استفاده از رمزارز به‌عنوان ثمن معامله به دلیل
ممنوعیت قانونی، نبود رگولاتوری و احتمال بروز غرر با ریسک جدی همراه است.
اما به‌کارگیری آن در قالب معاوضه، مشروط به رعایت دقت‌های حقوقی، می‌تواند راهکاری عملی‌تر باشد.

تصویب و تدوین قوانین شفاف در حوزه رمزارزها، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است تا معاملات مبتنی بر فناوری‌های مالی نوین
در چارچوبی مطمئن و ایمن انجام شود.

 

2

شرایط قراردادها پس از جنگ در حقوق ایران

نگاهی حقوقی به فورس ماژور (Force Majeure) و هاردشیپ (Hardship)
وقوع جنگ فقط یک رویداد سیاسی یا نظامی نیست، بلکه باعث اختلالات گسترده اقتصادی، اجتماعی و حقوقی می‌شود. یکی از چالش‌های اصلی حقوقی پس از جنگ، وضعیت قراردادهایی است که قبل یا در حین بحران منعقد شده‌اند. در این شرایط، دو مفهوم مهم در حقوق قراردادها مطرح می‌شود: فورس ماژور (Force Majeure) و هاردشیپ (Hardship).
فورس ماژور چیست؟
فورس ماژور (Force Majeure) یا قوه قاهره به حوادثی گفته می‌شود که غیرقابل پیش‌بینی، خارج از کنترل طرفین قرارداد و باعث غیرممکن شدن اجرای قرارداد هستند. هرچند در قانون ایران تعریف دقیقی از فورس ماژور نشده، اما طبق ماده ۲۲۹ قانون مدنی اگر اجرای تعهد به دلیل حادثه‌ای که دفع آن از قدرت متعهد خارج است غیرممکن شود، متعهد مسئولیتی در قبال خسارت ندارد.
بنابراین، اگر جنگ یا تبعات مستقیم آن مانند تخریب زیرساخت‌ها، تحریم‌ها یا کمبود منابع، اجرای قرارداد را کاملاً غیرممکن کند، می‌توان به فورس ماژور استناد کرد و مسئولیت اجرای تعهد ساقط می‌شود.
حقوق قراردادها چیست؟
هاردشیپ (Hardship) به وضعیتی گفته می‌شود که اجرای قرارداد هنوز ممکن است، اما با سختی و هزینه‌ای بسیار زیاد و غیرمنتظره همراه است که تعادل اقتصادی قرارداد را به هم زده است. مثلاً افزایش ناگهانی قیمت مواد اولیه یا مشکلات شدید در تأمین کالاها.
در حقوق ایران برخلاف فورس ماژور، قانون مشخصی درباره هاردشیپ وجود ندارد، اما دادگاه‌ها با استناد به اصول کلی مانند عدالت، حسن نیت و منع ضرر، می‌توانند شرایط قرارداد را تعدیل کنند یا در موارد خاص فسخ نمایند.
تکلیف قراردادها پس از جنگ چیست؟
پس از جنگ اگر اجرای تعهد کاملاً غیرممکن شود، متعهد با استناد به فورس ماژور (Force Majeure) از مسئولیت معاف خواهد بود. اما اگر اجرا ممکن ولی بسیار سخت و پرهزینه باشد، امکان تعدیل قرارداد با استناد به اصول کلی حقوقی وجود دارد.
جمع‌بندی
جنگ پایان می‌یابد اما پیامدهای حقوقی قراردادها ممکن است ادامه‌دار باشد. فورس ماژور (Force Majeure) و هاردشیپ (Hardship) ابزارهایی مهم برای مدیریت شرایط نامطمئن پس از جنگ هستند. توصیه می‌شود در قراردادها حتماً بندهای مربوط به فورس ماژور و هاردشیپ پیش‌بینی شود تا در شرایط بحران امکان استفاده از حمایت‌های حقوقی فراهم شود
فاطمه امجدی
5

امکان جبران خسارات وارده به اتباع ایرانی در پی حملات اخیر اسرائیل از منظر حقوق بین‌الملل عمومی

امکان جبران خسارات وارده به اتباع ایرانی در پی حملات اخیر اسرائیل از منظر حقوق بین‌الملل عمومی

در پی حملات موشکی و پهپادی اخیر اسرائیل  به خاک کشور عزیزمان ایران که منجر به وارد آمدن خسارات جانی و مالی به شهروندان و اموال عمومی و خصوصی گردیده است، که بررسی ابعاد حقوقی این اقدامات متجاوزانه در چارچوب حقوق بین‌الملل ضروری می‌نماید.

  • مسئولیت بین‌المللی دولت‌ها:

بر اساس مواد ۱ و ۲ پیش‌نویس مسئولیت دولت‌ها مصوب کمیسیون حقوق بین‌الملل سازمان ملل (۲۰۰۱)، هر فعل بین‌المللی متخلف که به دولت قابل انتساب باشد و ناقض تعهدات بین‌المللی آن محسوب گردد، منجر به ایجاد مسئولیت بین‌المللی می‌شود.  با توجه به انتساب حملات اخیر اسرائیل و نقض قواعد آمره مانند ممنوعیت توسل به زور، مسئولیت بین‌المللی این رژیم قابل احراز است.

  • ممنوعیت منع توسل زور:

در منشور ملل متحد، مطابق ماده ۲ بند ۴ منشور مذکور ممنوعیت کلی هر گونه اقدام  زورمندانه نظیر  تهدید به جنگ ، توسل به زور علیه تمامیت ارضی یا سیاسی یک کشور عضو یا هر روش دیگری که با مقاصد ملل متحد مباینت داشته باشد ممنوع است. اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران، فاقد هرگونه مشروعیت در قالب دفاع مشروع (ماده ۵۱ منشور) یا مجوز شورای امنیت بوده و در تعارض با حقوق بین‌الملل است.

لازم به توضیح می باشد که مستندا به ماده ۵۱ قانون مار الذکر درصورت وقوع حمله مسلحانه علیه یک عضو ملل متحد تا زمانی که شورای امنیت اقدام لازم را برای حفظ صلح و امنیت بین المللی را به عمل آورد هیچ یک  از مقررات این منشور به حق ذاتی دفاع از خود ، خواه فردی یا دست جعمی لطمه ایی وارد نخواهد کرد . اعضا باید اقداماتی را که در اعمال این حق دفاع از خود به عمل می آورند فورا به شورای امنیت گزارش دهند . این اقدامات به هیچ وجه در اختیار و مسئولیتی که شورای امنیت بر طبق این منشور دارد و به موجب آن برای حفظ  واعاده صلح و امنیت بین المللی و در هر موقع که ضروری تشخیص دهد اقدام لازم را به عمل خواهد آورد تاثیری نخواهد داشت .

  • حمایت از غیرنظامیان و مقررات حقوق بشردوستانه:

سه کنوانسیون ژنو که ابتدا تصویب گردیده بود مربوط به رزمندگان جنگ بوده اند لکن کنوانسیون چهارم اولین معاهده ایی بود که به حفاظت بشر دوستانه از غیر نظامیان در مناطق جنگی توجه می نمود .

شایان ذکر است قانون اجازه الحاق دولت ایران به قرارداد های معروف به قرارداد ژنو در ۳۰ آذر ۱۳۳۴ به تصویب مجلس شورای ملی رسید .

اساسنامه دیوان کیفری بین المللی  که از آن به اختصار با عنون اساسنامه رم یاد میشود یکی از مهم ترین معاهداتی است که جهت تاسیس یکی از همین مراجع قضایی بین المللی یعنی دیوان کیفری بین المللی  International Criminal  Court  تدوین و به تصویب رسیده است . صلاحیت دیوان که در اساسنامه مطرح شده به طور عمده شامل چهار قسمت میشود :

الف_ دیوان کیفری بین المللی مکمل محاکم کیفری ملی است ؛ بنابراین اساسنامه رم صلاحیت رسیدگی به جرایمی که مطابق قوانین داخلی کشورها به محاکم ملی اعطا گردیده نفی نمایند بلکه دیوان تکمیل کننده صلاحیت محاکم ملی است .

ب_جنایت نسل کشی (نابود کردن تمام یا قسمتی از یک گروه ملی،‌ قومی،‌ نژادی یا مذهبی )، جنایت علیه بشریت (،حمله ‎ای گسترده یا سازمان یافته علیه یک جمعیت غیر نظامی).   جنایت جنگی (مخاصمه مسلحانه بین ‎المللی و غیر بین ‎المللی)  جنایت تجاوز تحت صلاحیت دیوان قرار دارند .

ج_ به موجب اصل اثر نسبی بودن معاهدات ، معاهده تنها نسبت به کشور هایی عضو لازم الاجرا است و دولت های غیر عضو علی الاصول تعهدی نسبت به اجرای مفاد آن ندارند . در جایی که ارجاع کننده وضعیت دیوان باشد این که یکی از دولت ها دولتی که جرم در قلمرو آن واقع شده یا دولت متبوع متهم عضو اساسنامه باشد و صلاحیت دیوان را پذیرفته باشد کفایت می نماید اما در صورتی که ارجاع کننده شورای امنیت به موجب فصل هفت منشور باشد ، مستفاد از ماده ۱۲ آن است که رضایت هیچ دولتی شرط اعمال صلاحیت دیوان نیست.

د_ بر اساس ماده ۲۵ اساسنامه دیوان تنها صلاحیت رسیدگی به اشخاص حقیقی را دارد و سمت های رسمی افراد رافع مسئولیت کیفری نمی باشد.

لذا مطابق با کنوانسیون چهارم ژنو (۱۹۴۹) و ماده ۸ اساسنامه رم دیوان کیفری بین‌المللی ICC، حملات مستقیم به غیرنظامیان و اموال آن‌ها به‌عنوان جنایت جنگی شناخته می‌شود. در صورت اثبات این امر در حملات اخیر، ابعاد کیفری بین‌المللی نیز مطرح خواهد شد.

۴. مسیرهای جبران خسارت:

اقدامات بین‌المللی:

دیوان بین المللی دادگستری که به عنوان دادگاه بین المللی شناخته میشود رکن قضائی اصلی سازمان ملل متحد است که ستاد آن در شهر لاهه هلند واقع شده است و به اختلافات  حقوقی حوزه حقوق بین الملل میان کشور ها رسیدگی می نماید. همچنین ارائه نظر مشورتی در پاسخ به سوالات حقوقی سازمان بین المللی ، آژانس های تخصصی سازمان ملل و مجمع عمومی سازمان ملل متحد از وظایف اصلی دیوان است . طبق اساسنامه فقط کشورها حق دارند به دیوان مراجعه نماید. ولی قبول این اصل مانع حق مراجعه افراد به دیوان با توسل به اصل حمایت دیپلماتیک ، نخواهد بود. به طوری‌که افراد حق دارند، با شرایطی از کشورهای متبوع خود بخواهند که به نفع آنان از دیوان تقاضای رسیدگی کنند.

مع الاسف با توجه به محدودیت‌های ناشی از عدم عضویت اسرائیل در نهادهایی مانند دیوان کیفری بین‌المللی  ICCو عدم وجود روابط دیپلماتیک، طرح دعوی در دیوان بین‌المللی دادگستری ICJ  دشوار بوده ولی در قالب ارجاع از سوی یک دولت ثالث یا شورای امنیت ممکن است.

النهایه اقدام نظامی اسرائیل علیه خاک ایران، ناقض اصول  بنیادین مسلم حقوق بین‌الملل  بوده و با التفات به انتساب حملات اخیر این  رژیم  و نقض قواعد  بین المللی آمره ،  زمینه تحقق مسئولیت  کیفری و حقوقی بین‌المللی این رژیم را فراهم می‌سازد. پیگیری حقوقی منسجم ، مستندسازی دقیق خسارات، جلب حمایت کشورهای ثالث و استفاده و بهره‌گیری از ظرفیت نهادهای بین‌المللی و منطقه‌ای، ابزارهای مشروع برای دفاع از حقوق خود جهت جبران خسارات  با روش‌های جبران  خسارت  نظیر : اعاده وضع به حالت سابق ، پرداخت غرامت ، جلب رضایت و تضمین به عدم تکرارمی باشد.

در هر حال متاسفانه بی کفایتی و ناکارآمدی سازمان ملل و ضعف ساختاری نظام بین الملل در ضمانت اجراها  مانعی جدی برای دستیابی برای دستیابی به عدالت بین المللی است ،که ضرورت اصلاح و تقویت نهادهای بین المللی را دو چندان می کند .

ریحانه رودبارانی

کارشناس ارشد حقوق بین الملل

3

بررسی آثار تأخیر در مطالبه وجه چک و اثر آن بر استحقاق خسارت تأخیر تأدیه

آثار تأخیر در مطالبه چک بر خسارت تأخیر تأدیه | تحلیل حقوقی

یکی از موضوعات پرچالش در دعاوی مرتبط با اسناد تجاری، به‌ویژه چک، تعیین زمان مطالبه و ارتباط آن با امکان مطالبه خسارت تأخیر تأدیه است. در این مقاله، با نگاهی تحلیلی به قوانین حاکم و رویه قضایی، آثار حقوقی ناشی از تأخیر در اقدام قانونی برای مطالبه چک بررسی شده و شروط لازم برای استحقاق خسارت تأخیر تأدیه مورد واکاوی قرار می‌گیرد.

اهمیت زمان در مطالبه وجه چک

بر اساس ماده ۳۱۵ قانون تجارت، چک باید در تاریخ مندرج در آن یا حداکثر ظرف مدت مشخصی از آن تاریخ برای وصول به بانک ارائه شود. اگر دارنده چک در این مهلت اقدام به اخذ گواهی عدم پرداخت نکند، سند تجاری از وصف «تجاری بودن» خارج شده و آثار خاص اسناد تجاری را از دست می‌دهد.

تأخیر در اقدام برای وصول چک نه‌تنها موجب زوال وصف تجاری آن می‌شود، بلکه می‌تواند امکان مطالبه خسارت تأخیر تأدیه را نیز تحت‌الشعاع قرار دهد.

ارکان مطالبه خسارت تأخیر تأدیه

مطابق ماده ۵۲۲ قانون آیین دادرسی مدنی، برای مطالبه خسارت تأخیر تأدیه باید سه شرط فراهم باشد:

  • وجود دین از نوع وجه رایج
  • مطالبه در زمان مقرر از سوی طلبکار
  • تأخیر در پرداخت علی‌رغم امکان مدیون

در صورت فقدان هر یک از شروط فوق، دادگاه الزامی به صدور حکم پرداخت خسارت ندارد.

سوء استفاده از حق و اصل ۴۰ قانون اساسی

طبق اصل ۴۰ قانون اساسی، هیچ‌کس نمی‌تواند اعمال حق خود را وسیله اضرار به غیر قرار دهد. لذا در مواردی که دارنده چک سال‌ها پس از سررسید اقدام به مطالبه می‌کند، نمی‌تواند خسارتی مطالبه کند که نتیجه اهمال و قصور خود اوست.

استناد به رویه قضایی و نظریات مشورتی

رویه قضایی نیز در این خصوص روشن است:

  • رأی شماره ۲۴۸ مورخ ۲۳/۰۸/۱۳۸۶ شعبه ۲۷ دادگاه تجدیدنظر تهران: خسارت تأخیر تأدیه صرفاً در صورت مطالبه در موعد مقرر قابل مطالبه است.
  • دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۲۲۱۷۰۱۲۰۸ شعبه ۱۷ تجدیدنظر تهران: تأخیر در مراجعه به بانک و گواهی عدم پرداخت، موجب مخدوش شدن وصف مطالبه داین است.
  • نظریه مشورتی شماره ۷/۱۴۰۰/۱۰۵۹ مورخ ۱۴۰۱/۰۱/۲۱: چک خارج از مواعد مقرر، وصف تجاری ندارد و مبنای محاسبه خسارت، تاریخ دادخواست است.

نتیجه‌گیری

مطالبه خسارت تأخیر تأدیه منوط به رعایت مواعد قانونی است. تأخیر طلبکار می‌تواند سبب زوال وصف تجاری چک و محرومیت وی از خسارت شود. اصولی چون قاعده لاضرر، قاعده اقدام و اصل ۴۰ قانون اساسی بر این موضوع صحه می‌گذارند.

نویسنده: وکیل دادگستری مصطفی کاراندیش | دفتر حقوقی داتا

 

0

درخواست تسری رأی وحدت رویه شماره ۷۹۴ ابطال سود مازاد بانکی نسبت به آرای قطعی

نظریه مشورتی  شورای علمی دیوان عالی کشور  درخصوص ابطال سود مازاد بانکی و  درخواست تسری رأی وحدت رویه نسبت به آرای قطعی؛
ادامه مطلب …
1 2 3 4 5 7