4

ابطال مزایده در ثبت و اجرای احکام | قوانین، رویه‌ها و نکات کلیدی برای وکلا و موکلان

مزایده چیست؟

مزایده یک بیع تشریفاتی است و شیوه ایست برای حراج یا فروش کالا یا خدمات در یک بازار رقابتی که خریداران به دلخواه قیمت مدنظر  خویش را جهت خرید کالای مورد مزایده اعلام می نمایند و مال عرضه شده به بالاترین قیمت پیشنهادی از سوی خریدارن شرکت کننده در مزایده، به فروش می رسد. در مزایده، قیمتی به عنوان قیمت پایه با ازریابی کارشناس و یا تراضی طرفین تعیین می گردد و در روز برگزاری مزایده، اشخاص حقیقی و حقوقی با شرکت در مزایده با تعیین وقت قبلی، می توانند از قیمت پایه به بالا مبالغی را پیشنهاد دهند و کالا به بالاترین قیمت فروخته خواهد شد. برگزاری مزایده تشریفات و اصولی دارد که عدم رعایت هرکدام از آن موارد می تواند مزایده را باطل و بی اثر کند. مزایده از دو طریق برگزار می شود که تشریفات و اصول  برگزاری هرکدام متفاوت می باشد ولی در حال حاضر در هر دو، به صورت غیر حضوری و الکترونیکی از طریق “سامانه ستاد” انجام می پذیرد.

  • مزایده از طریق اجرا احکام مدنی
  • مزایده از طریق اجری ثبت

مزایده از طریق اجرا احکام مدنی: مزایده از طریق اجرا احکام مدنی به سه سبب صورت می گیرد:

الف- عدم پرداخت بدهی توسط محکوم علیه

ب-شریک یا شرکای مال مشاعی درخواست تقسیم مال را داده باشند و حکم به تقسیم مال مشاع صادر شده باشد.

ج-مال موروثی بوده و حکم به تقسیم ترکه از طریق فروش صادر شده است.

-عدم رعایت هر یک از موارد مندرج در ماده ۱۳۶ اجرا احکام مدنی از  موجبات ابطال مزایده در اجرا احکام مدنی می باشد.

 بعد از گذراندن مراحل قانونی از قبیل طرح دعوی ………و صدور اجرائیه قابل اقدام از طریق اجرا احکام مدنی می باشد.

 مزایده از طریق اجرای ثبت: با داشتن سند رسمی لازم الاجرا من جمله، اجراییه چک، اجراییه نسبت به اسناد رهنی و یا وثیقه یا اجاره، قرارداد های بانکی و ……بدون گذراندن پروسه ی قانونی نظیر ارائه ی دادخواست و……. مستقیما قابل اقدام از طریق اجرای ثبت می باشد و می توان حسب مورد درخواست ابطال اجراییه یا ابطال عملیات اجرایی را مطرح نمود. در مرحله اول می بایست بین ابطال اجراییه و ابطال عملیات اجرایی تفکیک قایل شد.

ابطال اجراییه:

طبق ماده” ۱و۲ قانون اصلاح بعضی از مواد ثبت و قانون دفاتر اسناد رسمی مصوب ۱۳۲۲″ دعوای ابطال اجراییه زمانی مطرح می گردد که دستور اجرا اسناد رسمی، مخالف سند رسمی یا قانون باشد و رسیدگی به آن در صلاحیت دادگاه می باشد. غالب پرونده های ابطال اجراییه ثبتی مربوط به وثایق بانکی یا چک با ادعای پرداخت صادرکننده آن می باشد.

ابطال عملیات اجرایی:

دعوای ابطال اجراییه زمانی مطرح می گردد که شخص ثالث یا بدهکار اصلی اعتراضی به اجراییه ندارد اما به عملیات اجرایی کارمندان اجرای اسناد رسمی اداره ثبت معترض هستند. اعتراض به عملیات اجرایی ثبت در صلاحیت رئیس اداره ثبت می باشد.

با التفات به تفاوت تشریفات برگزاری مزایده از طریق اجرا احکام مدنی و از طریق اجرای ثبتی، موارد ابطال مزایده از  طریق اجرا احکام مدنی متفاوت از ابطال مزایده از طریق اجرای ثبت می باشد اما حضور نماینده دادستان در هر مورد و ضروری می باشد. موارد ابطال مزایده اجرا احکام مدنی در ماده ۱۳۶ اجرا احکام عنوان شده ولی ماده مصرحی در خصوص موارد ابطال اجراییه ثبتی وجود ندارد چرا که موارد به صورت پراکنده در قوانین مختلف از جمله قانون ثبت، آیین نامه مفاد اسناد رسمی و…. ذکر شده است و از آنجایی که  مزایده یک بیع تشریفاتی است، عدم رعایت هریک از تشریفات مندرج در قانون منجر به بی اعتباری مزایده خواهد شد که مواردی را به اختصار اشاره خواهیم کرد.

  • با عنایت به ماده ۱۲۲ آیین نامه مفاد اسناد رسمی لازم الاجرا که مقرر می دارد” آگهی مزایده در یک نوبت در سایت آگهی‌ های سازمان ثبت و یکی از روزنامه‌ های الکترونیکی کثیرالانتشار به تشخیص سازمان منتشر و نسخه ‌ای از آن تهیه و در محل وقوع مال و محل مزایده و تابلو اعلانات اداره ثبت اسناد محل الصاق می ‌شود.آگهی مزایده الزاما می بایست در محل های نامبرده در ماده فوق جهت اطلاع رسانی به عموم مردم الصاق و همچنین به مدیون ابلاغ گردد تا امکان شرکت در مزایده برایشان فراهم گردد چرا که انگیزه از برگزاری این بیع تشریفاتی، ایجاد رقابت فی مابین شرکت کننده ها و فروش کالا به بالاترین قیمت پیشنهادی از بین آنها می باشد.  بنابراین؛ عدم رعایت هر یک از موارد  ابلاغ و یا الصاق آگهی که هرکدام از تشریفات برگزاری مزایده می باشد، مزایده را از درجه اعتبار ساقط و قابل ابطال خواهد کرد. و همچنین با التفات به نظریه مشورتی ۷/۹۸/۶۴۲  مورخ ۱۳۹۹/۰۱/۱۷   “به موجب ماده ۱۲۳ قانون اجرای احکام مدنی مصوب ۱۳۵۶ «آگهی باید علاوه بر انتشار در قسمت اجرا و محل فروش هم الصاق شود۲۱۱۱۱۱۱۱پ و با عنایت به سیاق این ماده قانونی و آمره بودن آن، عدم رعایت آن دارای اشکال قانونی است و از موجبات ابطال مزایده است” اهمیت رعایت تشریفات برگزاری مزایده و ضمانت اجرای عدم رعایت آن مورد تاکید قانونگذار می باشد.
  • دقت در مواعد مختلف بسیار حائز اهمیت می باشد چنانچه، با امعان نظر به ماده ۳۴ ثبت مورخ ۱۳۸۶/۱۱/۲۹ که مقرر می دارد” چنانچه بدهکار ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ اجراییه نسبت به پرداخت بدهی خود اقدام ننماید بنا به تقاضای بستانکار، اداره ثبت پس از ارزیابی تمامی مورد معامله و قطعیت آن، حداکثر ظرف مدت دو ماه از تاریخ قطعیت ارزیابی، با برگزاری مزایده نسبت به وصول مطالبات مرتهن به میزان طلب قانونی وی اقدام و مازاد را به راهن مسترد می‌نماید” چنین مستفاد می گردد که فاصله ی زمانی بین تاریخ قطعیت ارزیابی و برگزاری مزایده حداکثر ۲ ماه است و اگر بین تاریخ قطعیت ارزیابی و برگزاری مزایده بیش از ۲ ماه فاصله باشد از حد نصاب قانونی عدول نموده است.
  • در مواردی که اشخاصی مالی را در راستای عقود بانکی و دریافت تسهیلات در وثیقه ی بانک ها و موسسات مالی یا اعتباری قرار می دهند و مال از جانب مرتهن( بانک ها و …..)  توقیف می شود و مال مرهونه وارد مزایده می شود ، هرگاه کالا بعد از ارزیابی و تعیین مبلغ پایه از سوی کارشناس رسمی دادگستری در مزایده خریداری نداشته باشد، مطابق بند ۲ تبصره ۴ ماده ۳۴ ثبت عمل می شود که مقرر می دارد” در مورد معاملات بانکها و موسسات مالی و یا اعتباری مجاز، هرگاه مال مورد وثیقه به مبلغ پایه کارشناسی رسمی دادگستری مرضی‌الطرفین خریداری نداشته باشد، به تقاضای بستانکار و ضمن اخطار به تسهیلات‌گیرنده و راهن، مهلت دو ماهه داده می‌شود تا طلب بانک یا موسسه مالی و یا اعتباری را پرداخت کند و یا ملک مورد وثیقه را با پرداخت تمام یا بخشی از طلب بانک تا سقف مبلغ پایه مزایده فک رهن کند.” در صورتی که داین بانک یا موسسه مالی و اعتباری باشد و شرکت کننده ای در مزایده جهت خرید کالای ارزیابی شده شرکت نکند، بانک ها و … می بایست اخطاری به راهن و یا تسهیلات گیرنده ابلاغ  و جهت پرداخت بدهی تعیینی، مهلت ۲ ماهه اعطا نمایند. النهایه؛ برگزاری مزایده با شرایط فوق و بدون اعمال کیفیت مندرج ماده فاقد وجاهت قانونی می باشد.
  • مفاد بند ۲۳۰ بخشنامه ثبتی ناظر بر تخلف دیگری در خصوص تشکیل مزایده از جانب بانک می باشد که مقرر می دارد” در مورد کلیه پرونده های اجرایی که عملیات آن منتهی به صدور سند انتقال می‌شود بدهکاران پرونده های مزبور چنانچه حاضر به پرداخت دین باشند می‌توانند قبل از صدور سند انتقال اجرایی کلیه بدهی خود و اجور و خسارات را تا روز پرداخت وجه در صندوق ثبت ایداع تا از صدور سند انتقال خودداری به عمل آید. مقتضی است مراتب را به بدهکاران این گونه پرونده های اجرایی اخطار نمایید. رای (شماره ۶-۱۳۵۲/۰۱/۲۷ هیات عمومی دیوان عالی کشور). نظر به اینکه هدف قانونگذار در وهله اول اخطار به راهن بوده و در مرتبه ی دوم در صورت عدم پرداخت راهن صدور دستور انتقال سند، اخطار به راهن مقدمه ی واجب تلقی می گردد و صدور دستور انتقال سند ذی المقدمه و فرع بر اخطار مبنی بر پرداخت بدهی است. در صورتی که بانک تصمیم به انتقال صدور سند گرفته باشد الزاما می بایست مراتب را جهت پرداخت دین به مدیون اخطار نماید و در صورت تعیین تکلیف در خصوص ایفای تعهد جهت صدور سند انتقال اقدام نماید که عدم توجه و عدم رعایت موارد فوق ایرادی قابل توجه و از دید قانون گذار خواهد بود.

بنابر مراتب فوق الاشعار اعمال نشدن هر یک موارد مذکور می تواند از موارد ابطال مزایده ی برگزار شده از طریق اجرای  ثبت  باشد.

مرجع صالح  رسیدگی به اعتراض به عملیات اجرایی و اعتراض به اجرائیه

بنا بر مفاد ماده ۱۶۹ آیین نامه اجرایی مفاد اسناد رسمی لازم الاجرا و طرز رسیدگی به شکایت از عملیات اجرایی مصوب ۱۳۸۷، رسیدگی به شکایت از عملیات اجرایی در صلاحیت رئیس اداره ثبت محل می باشد و تصمیم رئیس اداره ثبت محل مبنی بر رد یا قبول، برابر بند ۸ ماده ۲۵ قانون ثبت ظرف ۱۰ روز قابل اعتراض در هیئت نظارت می باشد. در خصوص ابطال اجرائیه، طبق ماده” ۱و۲ قانون اصلاح بعضی از مواد ثبت و قانون دفاتر اسناد رسمی مصوب ۱۳۲۲ ،طرح دعوای ابطال اجرائیه در صلاحیت دادگاه می باشد.

3

بررسی آثار تأخیر در مطالبه وجه چک و اثر آن بر استحقاق خسارت تأخیر تأدیه

یکی از موضوعات پرچالش در دعاوی مرتبط با اسناد تجاری، به‌ویژه چک، تعیین زمان مطالبه و ارتباط آن با امکان مطالبه خسارت تأخیر تأدیه است. در این مقاله، با نگاهی تحلیلی به قوانین حاکم و رویه قضایی، آثار حقوقی ناشی از تأخیر در اقدام قانونی برای مطالبه چک بررسی شده و شروط لازم برای استحقاق خسارت تأخیر تأدیه مورد واکاوی قرار می‌گیرد.

اهمیت زمان در مطالبه وجه چک

بر اساس ماده ۳۱۵ قانون تجارت، چک باید در تاریخ مندرج در آن یا حداکثر ظرف مدت مشخصی از آن تاریخ برای وصول به بانک ارائه شود. اگر دارنده چک در این مهلت اقدام به اخذ گواهی عدم پرداخت نکند، سند تجاری از وصف «تجاری بودن» خود خارج شده و آثار حقوقی خاص اسناد تجاری بر آن مترتب نخواهد بود.

تأخیر در اقدام برای وصول چک نه تنها موجب زوال وصف تجاری چک می‌شود، بلکه می‌تواند امکان مطالبه خسارت تأخیر تأدیه را نیز تحت‌الشعاع قرار دهد.

ارکان مطالبه خسارت تأخیر تأدیه

ماده ۵۲۲ قانون آیین دادرسی مدنی شرایطی را برای استحقاق خسارت تأخیر تأدیه تعیین کرده که شامل موارد زیر است:

۱. وجود دینی از نوع وجه رایج
۲. مطالبه دین در زمان مقرر از سوی طلبکار
۳. تأخیر مدیون در پرداخت علی‌رغم امکان تأدیه

در صورتی که هر یک از این شروط محقق نشود، دادگاه الزامی به صدور حکم خسارت تأخیر تأدیه ندارد. نکته کلیدی در اینجا آن است که مطالبه باید در زمان مقرر و قانونی انجام شود، و تأخیر طلبکار نمی‌تواند منجر به انتفاع وی از این تأخیر گردد.

سوء استفاده از حق و اصل ۴۰ قانون اساسی

بر پایه اصل ۴۰ قانون اساسی، هیچ‌کس نمی‌تواند اعمال حق خود را وسیله اضرار به غیر قرار دهد. زمانی که دارنده چک بدون عذر موجه، سال‌ها پس از تاریخ سررسید برای مطالبه وجه چک اقدام می‌نماید، در واقع از حق قانونی خود سوء استفاده کرده و این تأخیر نمی‌تواند مبنای مطالبه خسارت قرار گیرد. خسارتی که ناشی از فعل خود فرد است، قابل مطالبه از دیگری نیست.

استناد به رویه قضایی و نظریات مشورتی

رویه قضایی نیز در تأیید این تحلیل، در آراء متعدد به صراحت اعلام داشته که:

«در صورت عدم مراجعه به‌موقع دارنده چک به بانک و زوال وصف تجاری چک، مطالبه خسارت تأخیر تأدیه وجاهت قانونی ندارد؛ چراکه تأخیر معلول قصور دارنده در پیگیری به‌موقع حق خود می‌باشد.»

نمونه‌ای از این آراء به شرح زیر است:

  • رأی شماره ۲۴۸ مورخ ۲۳/۰۸/۱۳۸۶ شعبه ۲۷ دادگاه تجدیدنظر استان تهران:

    «خسارت تأخیر تأدیه صرفاً در صورتی قابل مطالبه است که طلبکار در موعد مقرر قانونی اقدام به مطالبه کرده باشد و در صورت مسامحه یا تأخیر غیرموجه، موجبی برای الزام مدیون به پرداخت خسارت وجود ندارد.»

  • دادنامه قطعی شماره ۹۴۰۹۹۷۰۲۲۱۷۰۱۲۰۸ شعبه ۱۷ دادگاه تجدیدنظر استان تهران:

    «تأخیر دارنده چک در مراجعه به بانک و اخذ گواهی عدم پرداخت و سپس در مراجعه به صادرکننده، وصف “مطالبه داین” را مخدوش می‌کند؛ بنابراین، تاریخ تقدیم دادخواست، مبنای محاسبه خسارت خواهد بود.»

  • نظریه مشورتی شماره ۷/۱۴۰۰/۱۰۵۹ مورخ ۱۴۰۱/۰۱/۲۱ اداره کل حقوقی قوه قضاییه:

    «طرح دعوا خارج از مواعد مقرر در مواد ۳۱۸ و ۳۱۹ قانون تجارت موجب از بین رفتن وصف تجاری سند و تبدیل آن به سند عادی شده و در نتیجه، مبنای محاسبه خسارت تأخیر تأدیه، تاریخ تقدیم دادخواست خواهد بود.»

نتیجه‌گیری

مطالبه خسارت تأخیر تأدیه مستلزم رعایت اصول و موازین خاص قانونی است. تأخیر طلبکار در اقدام برای وصول چک، نه‌تنها وصف تجاری سند را از بین می‌برد، بلکه وی را از امکان مطالبه خسارت نیز محروم می‌سازد. بر اساس قوانین موضوعه، اصول حقوقی مانند قاعده لاضرر، قاعده اقدام و اصل ۴۰ قانون اساسی، هیچ‌کس نمی‌تواند از تأخیری که ناشی از قصور و اهمال خود اوست، سود ببرد. بنابراین، در چنین مواردی دادگاه می‌تواند و باید، دعوای مربوط به خسارت تأخیر تأدیه را مردود اعلام نماید.

0

امکان مطالبه اجرت المثل از دستگاه های اجرایی من جمله شهرداری علیرغم وجود طرح

ادامه مطلب …
2
دعاوی حقوقی

دعاوی حقوقی

تبین ماهیت دعاوی حقوقی با لحاظ اصل حاکمیت اراده

آنچه که در بدو امر از دعاوی به ذهن متبادر می شود، حدوث اختلاف فی ما بین  افراد جامعه است که موضوع این اختلافات از دو جنبه حقوقی و کیفری  قابل طرح و پیگیری می باشد.

در این بخش از وب سایت موسسه در راستای تبیین ماهیت دعاوی حقوقی شرح مختصری ارائه می گردد.

دعاوی حقوقی چیست؟

امروزه به دلایل بسیار زیادی اکثر افراد جامعه در روابط میان فردی خود با مشکلاتی مواجه می شوند که اهم این مشکلات ناشی از عقود و تعهدات می باشد و بعضا دیده شده حتی با رعایت قوانین و مقررات حاکم بر این روابط، اشخاص به دلیل عدم آگاهی از  حق و حقوق خود نسبت به موضوع مورد اختلاف و یا عدم ایفاء تعهد قراردادی یکی از طرفین، دچار مشکلاتی می شوند که اکثر این مسائل با مراودات اولیه حل و فصل نمی گردد و به ناچار برای حل اختلافات خود به مراجع قضایی یا شبه قضایی مراجعه می نمایند.

به عبارت دیگر هر حقی که در قوانین موضوعه کشوری به رسمیت شناخته شده باشد به شخص یا اشخاصی تعلق دارد و در واقع اشخاص طرف های حق محسوب می شوند و هدف از قواعد حقوقی و مقررات اجتماعی تنظیم روابط میان اشخاص است. نکته حائز اهمیت این است که هر حقی حداقل متشکل از دو طرف مثبت و منفی است که طرفِ مثبت حق، همان صاحب حق است، مانند مالک(صاحب حق عینی) و طلبکار(صاحب حق دینی) و طرفِ منفی حق همان مدیون به معنای اعم در مقابل دیگری است.

دعاوی حقوقی

اصل حاکمیت اراده

در روابط میان اشخاص اصول متعددی حاکم است که بسیاری از مسائل و ابهامات حاصله از این روابط با مراجعه به این اصول مرتفع می گردد. یکی از مهمترین اصولی که در تمامی جوامع به رسمیت شناخته شده است اصل حاکمیت اراده می باشد. . این اصل در واقع یکی از اصول مهم فلسفی است که از قرن‌ها پیش مورد توجه حقوق‌دانان می باشد ولی این اراده باید به وسیله ای در خدمتِ تامین حقوق و منافع جامعه قرار گیرد. به عبارت دیگر  اشخاص در تنظیم عقود و قراردادها اصولا آزاد هستند؛ لیکن هر زمان مصلحت جامعه اقتضا کند، دولت با مداخله، آزادی متعاقدین را در راه تامین مصلحت اجتماعی و رعایت اصل عدالت محدود می نماید.

از طرف دیگر هر شخصی ممکن است نسبت به اموالی که در ید اوست تصرفات مالکانه ای انجام دهد که این  تصرفات حتی  بعضا به ضرر دیگران باشد، در چنین مواردی طبق قوانین و مقررات پذیرفته شده در جامعه میتوان تصرفات نامشروع را کنترل نمود. به عبارت دیگر قوانین موضوعه در یک تقسیم بندی به قوانین تعیین کننده و قوانین تضمین کننده تقسیم می شوند.

قوانین تعیین کننده قوانینی هستند که با توجه به مصلحت افراد و جامعه، حقوقی را به رسمیت می شناسند و بایدها و نبایدهای مربوط به آن حقوق را ترسیم می نمایند و افراد جامعه نمی توانند این بایدها و نبایدها را نادیده گرفته و حقی خارج از حقوق مورد تایید قانونگذار را مطالبه نمایند و یا انتظار داشته باشند سایر اشخاص به حقوق خارج از چارچوب قانون، احترام بگذارند.

نمونه‌ی بارز این امر در فصل دوازدهم از باب دوم از کتاب اول قانون مدنی ماده ۶۵۴ در خصوص بطلان قمار، گروبندی و کلیه ی معاملات نامشروع مطرح گردیده است که طبق ماده فوق قانونگذار تعهدات ناشی از این موارد را به رسمیت نمی شناسد و در صورت طرح دعوایی مبنی بر مطالبه ی وجه یا مال از طریق قمار،گروبندی و سایر معاملات نامشروع خواهان با قرار عدم استماع دعوا ( قرار رد دعوا) مواجه می گردد. در کنار قوانین تعیین کننده باید قوانینی وجود داشته باشد تا چنان چه حقوق رسمی اشخاص مورد تضییع قرار گرفت و یا به هر نوعی زائل گردید، چگونگی طرح دعوا، روند رسیدگی و در نهایت احقاق حق را مشخص نماید که به این قوانین، قوانین تضمین کننده می گویند به عبارت ساده تر قوانین تضمین کننده به تبع قوانین تعیین کننده وضع می گردند.

دعاوی مالی

بنابراین اشخاص جهت احقاق حقوق ادعایی خود طبق قوانین موضوعه باید به مراجع صالح جهت حل و فصل دعاوی خود مراجعه نمایند. مرجع رسیدگی کننده به دعاوی حقوقی با توجه به موضوع و نوع خواسته متفاوت است. دعاوی حقوقی از چندین لحاظ قابل تقسیم بندی می باشد که یکی از نمونه های بارز این تقسیم بندی، تقسیم شدن دعاوی حقوقی به دعاوی مالی و دعاوی غیر مالی است در این نوع از دعاوی با توجه به میزان خواسته ی مالی، مرجع رسیدگی تعیین می گردد. به عبارت دیگر میزان خواسته و نوع آن در تعیین صلاحیت مرجع رسیدگی کننده اصولا موثر است به عنوان مثال  چنانچه خواسته ی شما مطالبه ی وجه باشد اگر مبلغ خواسته کمتر از بیست میلیون تومان باشد رسیدگی به این خواسته در صلاحیت شورای حل اختلاف است و اگر بالاتر از مبلغ فوق باشد پرونده جهت رسیدگی به دادگاه صالح ارجاع میشود.

در حال حاضر اکثریت دعاوی، بدو امر جهت صلح و سازش به شوراهای حل اختلاف ارجاع می گردد و چنانچه بعد از سپری شدن مدت زمان تعیین شده(۳ماه و در صورت تمدید۶ ماه)، سازش حاصل نشود، اگر شورا نسبت به موضوع مطروحه صلاحیت داشته باشد رای مقتضی را صادر می نماید و اگر جهت رسیدگی صلاحیت نداشته باشد با تنظیم صورت جلسه، پرونده را به مرجع ارجاع کننده اعاده می نماید.

برای مطالعه‌ی بیشتر روی عناوین زیر کلیک کنید:

حقوقدان خانم دکتر سمانه رامه

قوانین موضوعه